می دواندم

Tuesday, February 14, 2006

چه کسی مرا در فنجان ها حل می کند؟
به زخم ها میمالد ؟
بر تیز ترین لبه ناخن ها به صورت می کشد؟
در اولین کف های بطری به بیرون پرتاب می کند ؟
می چرخاند بی انتها بین فاصله دقیق بین پره های فن ها ؟
میریزاند مرا در میان عرق چشمان فاحشه ای نا مشروع در رویایی دور ؟
می دواند در هیچ چیز و مثل هیچ چیز ؟
می رقصاند چون عابدی لبریز از لذت در طواف بتی لذت طلب و هم نوع ؟
و جایی مرا جدا می کند از ناقوس در انوار آبی آسمان بین صلیب هایی که مصلوب تر از هر مسیح بی هیچ دلیل بر فراز قبرها .

براستی چه کسی است؟
سلام مرا همراه با تعجب فراوان از تلاش خستگی ناپذیرش برسانید .
بگوییدش تخت خواب هامان از بوی آسپرین بیچاره ها خواب ندارند و دائما در خدمت ما مومنیند برنده بزرگ.
به همراه یکی اسمایل های یاهو...فرقی نمی کند ...دردسترس ترینشان.