Tuesday, August 18, 2009

...

- قبلا دوسش داشتم الان ندارم
- ولی هنوز بهش می گی دوست دارم
- آره وقتایی که بم میگه میگم منم همینطور؟
- چه تو جیهی داره ؟
- نداره . من از خرج کردن دروغ های اینجوری خیلی منزجر نیستم
- ولی حقشه حقیقت بدونه
- خودشم میگه
-پس بهش بگو
- ازین تریپ آدم های حقیقت طلب که تحمل شنیدنش و ندارن
- به هر حال توجیه مناسبی نیس
- نه گفتم که. ببین کلا من اونقدر سخ نمی گیرم . می فهمه دیر یا زود و تموم میشه
حوصله برگزاری مراسم خداحافظی با ارائه دلیل هم ندارم. مسخره ترین کار اینه که بشینی به یه دختر توضیح بدی چرا می خوای ولش کنی . این یعنی ...
- نه اینطور شاید بفهمه .شاید بهتر باشه اصلا که بدونه دوسش داری ولی دلایلی هس
- ببین دخترهایی که جی اف من میشن ازین حدئقل استعداد برخوردار باید باشن که زودتر از مباحثه من و تو جای خودشون رو لحن برخورد من پیدا کرده باشن.
- ولی بهش بگو . تو کارای مسخره تر از اینم زیاد می کنی
- آره مثل اینکه بشینم با جی اف قبلی ام که پس از مدت ها برگشته ایران راجع به این رابطه صحبت کنم ...
- خب من ازت خواستم.
-اوم.
- در هر صورت به نظر من سریع تر تمومش کن . من دخترم. می فهمم تو این مدت که احتمالا داری باهاش سرد برخورد می کنی چقد اذیت می شه و خودش فکر می کنه که امیدی واسه ادامه دادن وجود داره
-اوم.
- خب بده دیگه . آدم رو میون زمین و هوا نگه داری.
- خیلی نمی مونه بین زمین و هوا تازه یه هفتس دلم واسه خودم تنگ شده .یه یکی دوهفته دیگه هم تموم میشه. فرصت می کنه خودش رو جم وجور کنه .
من اینطوری بیشتر می پسندم.
- تو فیس بوک هس عکسش و ببینم .
- نمی دونم .
- فامیلش رو بم میگی؟
- نه
- چرا؟
- چون شاید تو فیس بوک باشه ؟
-مسخره . چیه زشته روت نمی شه؟
- آره .
- می دونه تمام جواب دادنات هم از کون گشادیِ
- اوم
-اینه که هیچ کی نمی تونه بت اعتماد کنه
-...
- ممکنه من دلم بخواد بگی نه . واسم دلیل بیاری . چیزی که لج منو در میاره اینه که می دونی این طرز جواب دادنت لج آدم رو در می آره .فقط هم کونگشادی نیس .
- ببین خیلی وقتا دلیل خاصی وجو نداره. اصلا اکثر وقتا و ما دلیل می تراشیم.
- اون موقعه ای که پشت تلفن گریه می کردم فقط یه دلیل می خواستم ازت. یادته جواب نمی دادی. چقد اس ام اس بت دادم. مطمئنم همشون رو هم خوندی
- آره
- خیلی سنگدلی کردی . من چیزی ازت نخواستم . نگفتم بمون . می خواستم بمونی ولی نگفتم بمون .
فقط گفتم چرا؟ چی شد ؟
- تو می خواستی گریه کنی . تو گریه داشتی.فرقی نمی کرد من دلیل بت می گفتم یا نه .
- اینقدر ادای همه چیز دون ها رو در نیار . من داغون شدم
تمام کارا رفتارا حرف ها حتی تک تک اس ام اس های سنت باکس رو چک کردم . اول فکر کردم سر اون شب مهمونی خونه محسن شاکی شدی . بعد گفتم سر شمال نیومدن دوهفته پیشش که خالمینا ...
- آره همه اینا رو گفتی اون موقع منم بت...
- نه نمی دونی من چی کشیدم و چند دور خودم رو..
- بت گفتم همون موقعش هم که ربطی به اینا نداش...
- من یه دلیل می خواستم .
- بت گفتم منم دیگه...
- مزخرف گفتی خودتم می دونی...
- خب وقتی دلیل نیس چی کار کنم . ببینم تو می فهمی اینو.. . وقتی دلیل ندارم و تو دلیل می خوای چی کار کنم ...
- خب پس واسه چی داری با این یکی بهم می زنی ؟
- ای بابا
- خب بگو؟
- بی خیال. بعد مدت ها زنگ زدی . اینا رو ول کن خودت چی کارا می کنی.
- خب بگو ؟چرا دوسش داشتی بش می گی دوست دارم .
- گرامر فارسیم ضعیفه . زمان هارو قاطی کردم .
- بی مزه . تو داری دروغ میگی بهش .اینا چه جور توجیهه ؟
- من که از اول گفتم خودم .
- پس دروغ گویی .
- آره . زنگ زدی بعد این همه مدت اینو بگی ؟ از اول می گفتی.
من که حرفی نداشتم.
- بسه ادا در نیار. موقعه ای که غیرتی میشی و ایرانی بازیت گل می کنه ...
- ببین من همینم که هستم .مشکل خیلی خاصی هم با خودم ندارم
- راستشو بگو تو این مدت دلت واسم تنگ نشد؟
- چرا گاهی یادت می افتادم
- چرا احوالم رو نپرسیدی. حتما من باید زنگ می زدم.یه ایمیلی اف لاینی...
- ندا
- خب..
-ندا. گوشت با منه. هیچی نگو دیگه.
-...
-ولش کن .
-حالا واقعا خوشگله غزل جان که داری می پیچونی...
-ندا.دیگه نمی خوام چیزی بشنوم
- خب ..
- هیچی.ندا...ندا
- جان
-تعریف کن کی برگشتی کی می خوای بری؟
- دو سه هفته ای هستم.
- تازه برگشتی؟
- یه روزه .
-اوم .
- دارم ازدواج می کنم .
- اه. با کی به سلامتی.
- ایرانیه . خوش تیپه .روان شناسه . فوق لیسانس روانشناسیه. پسر خوبیه .با هم برگشتیم ایران .
-عروسی کیه ؟
- باید صحبت کنیم . واقعا خودم هم ایده ای ندارم. اصلا نمی دونم دوسش دارم یا ندارم.
خودم هم موندم چی شد کار به اینجا کشید. پسر خوبیه .
- خوش بخت بشی الهی.
-مسخره می کنی.
- ندا!!
- تو کی ازدواج می کنی؟
-نمی دونم
- اصلا ازدواج می کنی؟
-نمی دونم .آره احتمالا.
- کسی رو مد نظر داری؟
-نه
- می خوای خودم یکی رو معرفی کنم ؟
- نه ممنون .
- پشت خطی داری؟
-آره
- من برم کم کم . بازم بهت می زنگ .
- مواظب خودت باش .خوش حال شدم صدات رو شنیدم...
- بازم بزنگم ؟
- هر جور که فکر می کنی بهتره
- شب بیداری مثل قدیما دیگه . شب می زنگم.
دوباره کلی آدم ریختن خونمون .
- او کی.فعلا
-چند مدت بود به منم همینطوری می گفتی دوست دارم.
- نچ..
-به منم همینطوری می گفتی ؟
- نه.
- اگه این یکی هم اینطوری بشه چی؟ واقعا می ترسم سعید .
- نه نمیشه . نگران نباش.
- می ترسم سعید؟
- میفهمم. بهش فکر نکن اینقدر.آدم از اول که غذا که به جم کردن سفره فکر نمی کنه .
- یعنی چی؟
-هیچی مثال مسخره ای بود.
-هه.بی شرف. پشت خطیت هم قط شد.
-آره
-بهت می زنگم. باشه؟
-باشه.
- بای.
- فعلا .خدافظ.
دیده اید ژانر خجسته این آدمهای منطقی را
که به کیف و لباس و لحن و دست های تمیزشان که همدیگر را می مالند آویزانند.
مثل اینکه اسم بلاگت را بذاری : راهکار

پوف