Sunday, January 3, 2010

هیچ مقدمه ای در کار نیس.
وقتی باید ترک کنی.
اوم

اما برای توئی که میشناسیم

کسی است اینجا که
نمی تواند تمیز دهد
رابطه اش با یاغی کوچکش کلام بردار نیس
استدلال ها مجابشان نمی کند برای در قفسه چیدن و چیده شدن.

برای منی که دستانم همیشه باز است
برای در آغوش گرفتن تا دست تکان دادن
این روایت چراغ های متوالیس که امتداد مسیرم را چشمک می زنند.

من همان کودکی هستم که در برای هر شروع تازه باید بر هر چه گذشته اس بتازد.
اوه

بی نیاز به بازخوانی
خداحافظ