bing for bomething bad

Tuesday, January 3, 2006

گاهی فقط به خاطر اینکه یه صدایی شنیدی
و گر نه هیچ وقت ننه بابات رو این موقع هااینجا ندیدی


ما می افتادیم نیمه جون لای برگ های زرد
می سوختیم تا آخرین مولکول توتون تو این هوای سرد

تو در می رفتی و آروم پنجره تراس رو می بستی
کاشکی همه می دونستن که تو چه حیوون کسکشی هستی

آخه گاهی پرتمون می کنی تو خونه همسایه
یا پشت در انتهای بن بست تو خلوت شبونه یه مشت معتاد بی خایه


گاهی فقط با زمزمه ی یه ملودی کوتاه
باهم گر می گرفتیم تو این آسمون از نفرین شب مونده تار و سیاه


اما هیچ وقت نشد هیچ وقت که تا آخرش بسوزی پا به پای من
همیشه با عجله بدون هیچ حس محسوسانه کام می گرفتی ، اوه نه خدای من


یعنی فقط به خاطر اینکه یه صدای کوچولو می شنیدی
تو که میدونی هیچ وقت ننه بابات رو این موقع ها کنارت ندیدی


اصلا با خودت فکر می کردی ما سیگار ها هم یه روحیم در هزاران بدن؟
ما هم کابوس می شیم ؛ می افتیم به جونت ،می یام زیر پتوت ، ولت نمی کنیم حتی تو کفن


ما ها هم می فهمیم درد نرفتن رو تا انتهای راه
می ها هم می شنویم اون صدای مرموز وشهوتناک رو از انتهای چاه


راستی یادته 16 سالت بود مارو الکی چسدود می کردی جلو دخترا
شیش سالگیت چی ؟ با پسردایی تو دستشویی پارک مهر ، یه نخ بهمن دود کردین فوت کردین تو هوا


می بینی حافظه ام چقدر قویه ، میتونم سرت رو گرم کنم تا آخرین تیکه ها
کسکش امشب ولم نکنی تو این هوای سرد بسوزم تنهایی مثل اون موقع ها


فقط به خاطر اینکه حالا یه صدایی شنیدی
ما رو بندازی رو زمین با اینکه هیچ وقت ننه بابات رو این موقع ها اینجا ندیدی


اونا که می دونن سیگار می کشی مثل سگ
پس چرا خیال خودتو راحت نمی کنی ابله کس مشنگ

حالا بیخیال کام های آخره حالشو ببر دمخور کسخل من
که تخت خواب امشب هم مثل هرشب داره آماده میشه واسه پریدن

شاید که درسته هیج وقت هیچ صدایی نشنیدم
ولی دلم می خواس که ریخت انشون رو این موقع ها کنار خودم ببینم .



ترانه غمبار سیگار های ناتمام گم شده در برگ های پاییز و سرمای زمستان تراس و جارو خواهد شده در خانه تکانی قبل از بهار و نگاه های سنگین و فراموشی محض در تابستان سبز




امضا : یک دروغگوی کثیف .