here i stand

Monday, March 30, 2009

همین روزاس که دیگه کلاغا هم واسه ما پینک فلوید بخونن
هی یو
تو کز محنت دیگران بی غمی

***

من که خسته نمی شم ازین عاشق و فارغ شدن .
مگه نه گلِن ؟
گلن آروم دستش رو میاره بالا و آرومتر میکشه رو سرشو
خیلی خیلی آرومتر نگاهشو بر می گردونه سمت من
و ازین آخری هم آرومتر جوری که دیگه جونم در بیاد ازین همه
slow motion
بِم می فهمونه با نگاش که
"منو بذار پایین"

پ ن : گلن اون عنصر متضاد من در عالم خلقته که یه کوچولوش محض خنده در روح من به اسارت گذاشته شده و گاها باعث سرکشی های عجیبی در ناحیه گردن و رگ هاش میشه و عینکم رو با کمال آرامش روی بینیم جابجا می کنه .
و شایان توجه که این میراث روحانی این روزها به صورت یک لاک پشت مامانی
(قربونش برم)
در منزل ما رفت و آمد و شنا و بخور و بخواب می کنه...البته خیلی آروم.