zer zer

Tuesday, March 7, 2006

دیروز قسمت شد فیلم چهارشنبه سوری رو ببینم .
واقعا عالی بود .
برای سینمای ایران ، برای منی که آخرین فیلمی که دیدم حکم بود .

راستش بعد ازینکه فیلم حکم رو دیدم یه پست طولانی نوشتم درباره نقد فیلم
که البته چند قسمت داشت
که یکی شامل نقد اجزا بود
دیگری نقد سطح شعور ، آگاهی و طرز فکر به غایت ابلهانه استاد کیمیایی
که واقعا صفر شعور سینمایی ایرانی رو باید باهاش تنظیم کرد و
بخش آخر دیگه هرچی فحش از دهنم دراومد به کیمیایی نوعی جامعمون دادم.
واقعا به قول همون حبیب که می گفت
اگه می خوای ببینی فرق چیه ؟
چرا ما اینجا ایستادیم و آمریکا اونجا کافیه معیار رو
از سطح مردم عادی و ابله بکشیم بیرون
و نخبه های ایرانی و آمریکایی رو مقایسه کنیم.
(حالا اگه بگیم الیت من موافق ترم یجورایی)
و ببینم اصلا عجیب و پیچیده نیس
واقعیتش هم همینه و اگه معیار های دیگه رو بذاریم کنارش می بینیم کاملا هم خطیه قضیه .

خلاصه با خودم گفتم اصلا کیمیایی و امثالهم ارزش حرف زدن ندارن و بیخیال شدم که پست کنم .

تا اینکه این فیلم چهارشنبه سوری رو دیدم .
یا تو وبلاگ یه گوساله درختی خوندم
"پیش نیاز خواندن این وبلاگ دیدن فیلم حکم است !!!"


حس می کنم باید گفت ،
باید جهت داد
واسه همین 20-30 تا ویزیتور که نصفشون سرچ کس و کون کردن و سر از اینجا درآوردن.

باید گفت فیلم ایرانی خوب یعنی چهار شنبه سوری .

نه فیلم کیمیایی
نه حتی بیضایی و تقوایی

نه نفس عمیق که یک کپی دسته چندم از سینمای در حال انقراضه
نفس عمیق نمی گم بده ، ولی بجز شخصیت هایی که کمی آشنا به نظر می یان چی داره .
یه حس مبهم و کش دار ؟
اگه یه همچین روحیه ای دارین میشه فیلم های گدار رو دید .
همون احساسات بسیار بسیار ناب تر و پر رنگ تر و واضح تر و جسوتر توش موج می زنه .


ولی چهارشنبه سوری یعنی یه فیلم ایرانی
نه یه کپی
پر از احساساتی که ناشی از نوعی بلوغ میشه .
مملو از ظرافت در بیان .
که من تو کمتر فیلمی دیدم (شاید یه نمونش lost in translationباشه !)
و اونهم یه فیلم ایرانی.
می دونین چرا اینقدر ازش تعریف می کنم.
چون واقعا درآوردن یه همچین فیلمی واقعا سخته .

البته موسیقی و فیلم برداریش خیلی به دلم ننشست .
به عبارت بهتر موسیقیش در حد فیلمش نبود به هیچ وجه .
صداگذاریش هم اگه سینمای ما تخمی نبوده باشه تخمی بود .
تدوینش ... ای خیلی بد نبود .


بازیگراش هم فوق العادّه بودن .
واقعا فوق العاده .

البته سکانس داخل ماشین با سیمین دیالگ هاش خیلی ابلهانه برگزار شد
ولی در عوض سکانس بعدیش (انفجار ترقه پشت سیمین) فوق العاده بود .

خب بسه .
فقط همین قدر که فیلم خوبیه و اگه مثل من حالتون از جشنواره فجر به هم می خوره و
تا حالا هم ندیدنش از دستش ندین.


همین
فغلا .

نه وایسا


شاشیدم به کیمیایی و امثلش
مادر قحبه ها و کوتوله هایی که تریبون دستشونه
تمام سوراخ کون هایی که اهرم ها رو در اختیار دارن .
همه بچه کونی هایی که به آهنگ گوش دادن و کتاب خوندن و وضعیت موجودشون افتخار می کنن .
وبلاگ نویس های الاغ
ابرپسران چسکی ایران معاصر .
دختر های نفهم که تو کافی شاپ سیگار دود می کنن و دنبال یه ساتر مغز فندقی خودشون قیافه پسر های متفکر رو جستجو می کنن .
فمینیست های چادری که امروز تو دانشگاه دیدم .
فمینیست ها
آنتی فمینیست ها
بیخیال فمینسم ها
چگوارا
صدام حسین بعثی خارکسده
بریتنی کون کش
الیور استون میکروفن به کون .
بالاک کیر در چمن
کالباس تنوری با روغن .
حسن آقا بقال
محصولات تاژ
پودر دریا
موج نو
موج کهنه
نوار

فلسفه
کونده های ادیب در هیات کس کش های فیلسوف
نیچه

وای
ای کیرم تو نیچه
ای ریدم به هیکل تمام موجودات مقوایی نیچه پرست .
کس ننتون .


آخیش .


خب برم

3 comments:

mantegh,forget it.dig it,

lol

این کیر حواله دادن ها زیاد هم فایده ای نداره
یه جوری پیروی از مد شده
و خیلی هم دمده
وقتی آدم درک میکنه که کیر همه افراد غریبه و آشنا کون خودش رو نشونه رفته دیگه حالا چه فایده که بگه بقیه به کیرم؟
مگه یه کیر میتونه همزمان در چند کون فرو بره؟
پس کیرت رو بزار رو زمین و دستاتو بزار پشت سرت
!