Addle

Wednesday, October 6, 2004

من و کرمعلی روی سرسره سر می خوردیم که آخوند محل اومد و گفت شما خجلات نمی کشید روی سرسره دارید سر می خورید.کرمعلی که تا حالا تو زندگی گناه نکرده بود گفت :اِ گناهه؟ جدی میگید؟ کجای قرآن اومده؟

ملای محل باهمون لبخند دلنشین روحانیش به کرمعلی خندید و گفت:ای بابا قرآن که کسشره

من رو بگی که خودم از کفار خارکسده و به نوعی ید ابی لهب محسوب می شم شرمم اومد.

من و کرمعلی یه خاصیت که داریم وقتی باهمیم...شرم و شاش و ان و خنده مون با هم می یاد

ملا با لبخند گفت : بهتون نمی خوره اهل مکتب رفتن باشین

من هم بیلاخم پشت کارت دانشجویی جاسازی شده بود.

آقا گفت:من تازه جلق زدم ولی آخوند بعدی حتما میکنتتون. برید و سرسره بازی نکنین

ما هم چون تو سوراخ کونمون فیلم ها و آهنگ های مبتذل تعبیه کرده بودیم متاسفانه مجبور شدیم که متواری بشیم.