Tuesday, October 24, 2006

این تصویر ها
در کلمات نمی گنجند و دست بردار نیستند .
کویر و تاریکیش
تشنه باران

و آتش و هیزم ها و مرد کز کرده و
پیچیده لای پتو
تنها و تنها و تا بیابان کار می کند انزوا

ناگاه بلند می شود و میرقصد
شادمانه تر ازین نمی شود .
واقعا زیباست
این حرکاتش ، دستش که بالا می آید و سرش که به این سمت خم میشود با پلک های بسته
این تصویرش محو نمی شود .

اوه.