Monday, July 3, 2006
گاه
مثل کتاب مصور می مانی ،
ولی این بار به دنبال ترجمه
باید صفحاتت را زیر و رو کنم.
***
گذشته ام ،
مملو از قوطی های خالیس .
طواف دور ساحت مقدسشان ،
کار کلکسیونر هاس ،
ماندن برای دائم الخمری چون من
یعنی مرگ .
***
اکتفا می کنی به کشیدگی مختصر لب ها ،
از تمام انچه می گذرد .
***
مادلین عزیز .
پیدا کرده ام ،
آشپزخانه را ،
و آن پنجره وحی
بوی قهوه
و تمام ظرف های نشسته .
***
سست ،
سخت و سریع و تلخ .
***
فعلا تمام در ها بسته است ،
من مانده ام و این یخچال خالی ...
مثل کتاب مصور می مانی ،
ولی این بار به دنبال ترجمه
باید صفحاتت را زیر و رو کنم.
***
گذشته ام ،
مملو از قوطی های خالیس .
طواف دور ساحت مقدسشان ،
کار کلکسیونر هاس ،
ماندن برای دائم الخمری چون من
یعنی مرگ .
***
اکتفا می کنی به کشیدگی مختصر لب ها ،
از تمام انچه می گذرد .
***
مادلین عزیز .
پیدا کرده ام ،
آشپزخانه را ،
و آن پنجره وحی
بوی قهوه
و تمام ظرف های نشسته .
***
سست ،
سخت و سریع و تلخ .
***
فعلا تمام در ها بسته است ،
من مانده ام و این یخچال خالی ...


0 comments:
Do you have any idea? Click here and post a Comment