Sunday, October 18, 2009
تا صبح سگلرز می زنی زیر پتو.
و در تب و توهم می سوزی و عرق می کنی و سرد و گرمت می شود .
صبح از خواب پا می شی و یک مکالمه 10 دقیقه با بدن خود دارید و اتمام حجت می کنید.
دوش می گیرید و بیرون می روید و به کار ها می رسید ،
بدن شما به قولش تقریبا وفا کرده ولی در مسیر برگشت به خانه در حال از پا درآمدن است
تقریبا فهمیده اس ، شما در حقش خیانت کرده اید و خبری از پنی سیلین نیس.
برنامه به سوپ و خواب محدود خواهد شد.
طبق قرار می تواند حتی بمیرد فقط باید من را به خانه برساند .
تازه بیدار شده ام.
what should I do ?
و در تب و توهم می سوزی و عرق می کنی و سرد و گرمت می شود .
صبح از خواب پا می شی و یک مکالمه 10 دقیقه با بدن خود دارید و اتمام حجت می کنید.
دوش می گیرید و بیرون می روید و به کار ها می رسید ،
بدن شما به قولش تقریبا وفا کرده ولی در مسیر برگشت به خانه در حال از پا درآمدن است
تقریبا فهمیده اس ، شما در حقش خیانت کرده اید و خبری از پنی سیلین نیس.
برنامه به سوپ و خواب محدود خواهد شد.
طبق قرار می تواند حتی بمیرد فقط باید من را به خانه برساند .
تازه بیدار شده ام.
what should I do ?