Sunday, May 10, 2009
از عوارض چریدن با لک و لاشی ها تغییر ادبیات ناخود اگاه آدم است .
یکهو خنده خنده به یک خانم محترم برگردی بگی
(گه نخور ،زنگ بزن بگو امشب دیر می رسی....... )
تازه بعدشم خودت نفهمی و از انقباض بی رویه عضلات صورتش و با مرور آنچه گذشت تو ذهنت
ببینی که چی به چی رفت .
پ ن :محترم در اینجا صرفا به معنای "نوظهور" است
و گرنه همه می دانیم اگر تمام کُتاب ادیب و شعرای مهیب و غیره جمع گردند
در صد ها رساله هم نخواهند توانست فلکسیبیلیتی جماعت مونث را وصف دهند.
پ پ ن: تازه یه گند دیگه هم improvise کردم:
در شرح حال رویت ،آوای مرغ دیدم
همچون خروس،خندان،برتو سترگ ،ریدم
و تا آخرین لحظات واقعا خودم هم گیج بودم که چی میشه و شد.
یکهو خنده خنده به یک خانم محترم برگردی بگی
(گه نخور ،زنگ بزن بگو امشب دیر می رسی....... )
تازه بعدشم خودت نفهمی و از انقباض بی رویه عضلات صورتش و با مرور آنچه گذشت تو ذهنت
ببینی که چی به چی رفت .
پ ن :محترم در اینجا صرفا به معنای "نوظهور" است
و گرنه همه می دانیم اگر تمام کُتاب ادیب و شعرای مهیب و غیره جمع گردند
در صد ها رساله هم نخواهند توانست فلکسیبیلیتی جماعت مونث را وصف دهند.
پ پ ن: تازه یه گند دیگه هم improvise کردم:
در شرح حال رویت ،آوای مرغ دیدم
همچون خروس،خندان،برتو سترگ ،ریدم
و تا آخرین لحظات واقعا خودم هم گیج بودم که چی میشه و شد.