Tuesday, February 13, 2007

من

همان غریبه ام که سایه اش در فاصله لبه تخت تا دیوار خم شده .
آن دستی که هرچیز سیاه سفیدی دستش باشد یا نباشد ،
سایه اش در آن میان گم شده است .

تمام تصویر از چراغ قوه ای که تاریکی می پاشد .
تمام آن چیزی که پنهان شده است .