Thursday, January 11, 2007

اصولا مرز مشخصی ندارد
هیچ چیز

همان درخت هایی که پشت را می خاراند یا بوته هایی که در خنکای نسیم مهماندار عطر شاش توست .
تمام تپه هایی که من ریدم .

می فهمی که؟