Sunday, May 28, 2006
"تشنگی یک توهم است ."
صدا در اتاق می پیچید .
مرد بقایای زنده خود را روی زمین کشید .
نمی توانست درست بایستد.
ولی بلند شد .
هنوز هم درست دستش نمی رسید .
از جا پرید و چند لحظه ای به بلندگو آویزان ماند ،
تا بلند گو کنده شد
و به همراه مرد بر زمین افتاد .
صدا در اتاق می پیچید .
مرد بقایای زنده خود را روی زمین کشید .
نمی توانست درست بایستد.
ولی بلند شد .
هنوز هم درست دستش نمی رسید .
از جا پرید و چند لحظه ای به بلندگو آویزان ماند ،
تا بلند گو کنده شد
و به همراه مرد بر زمین افتاد .
پ ن :
نمی دانم .
شما کدامیک را انتخاب می کنید ، مرگ از تشنگی یا توهم .
به هرحال مرد قصه ما تنها از روی عصبانیت این
کار را می کند احتمالا .
0 comments:
Do you have any idea? Click here and post a Comment